آواکتاب

عالی بود خدمات می خواهم سایت جدید ارایه دهم

آواکتاب

عالی بود خدمات می خواهم سایت جدید ارایه دهم

به اوای کتاب خوش امدید

 

لحظات خوشی را برای شما ارزومندیم

 

در این وبلاگ داستان های جذابی وجود دارد که ما نویسنده انها نیستیم 

 

منتظر نظرات خوب و دلگرم کنندتان هستیم

  • امیرحسین افتخار

  به نام خدا

مرد میان سالی برای اعتراف نزد کشیش میرفت

  • امیرحسین افتخار

به نام خدا 

 

روزی رنی جوان در حال قدم زدن بود . همان طور که قدم میزد ناگهان عقربی را دید که در آب افتاده و دست و پا میزد . تصممیم گرفت عقرب را نجات دهد . دست خود را دراز کرد ولی عقبرب او را نیش زد . زن دوباره تلاش کرد تا عقرب را از آب بیرون بکشد ولی دوباره او را نیش زد .

 

  • امیرحسین افتخار